روند استفاده از زباله سوزها در جهان به عنوان یکی از روشهای دفع پسماند و به دلیل پیشرفت فناوری های زباله سوز به ویژه در بخش کنترل انتشار آلاینده ها، محدودیت ها و مقررات سختگیرانه در خصوص استفاده از محل های دفن زباله برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و نیز امکان تولید انرژی در حال گسترش بوده که در این میان استفاده از این روش همواره موافقان و مخالفانی نیز داشته است. در حال حاضر بیش از 2500 واحد زباله سوز در سراسر جهان مشغول به فعالیت می باشند که ظرفیت پذیرش 400 میلیون تن زباله در سال را داشته و به میزان 100 تراوات ساعت برق تولید می کنند؛ این میزان معادل نیاز انرژی 40 میلیون خانوار است. کشورهای پیشرو در این زمینه شامل ژاپن با 1200 واحد، اتحادیه اروپا با 500 واحد، چین با 400 واحد و نهایتا آمریکا با 76 واحد می باشند. برابر اطلاعات موجود، سهم بهره گیری از روش زباله سوزی در کشورهای مختلف بین 3 تا 80 درصد در مقایسه با سایر روش ها متغیر است. زباله سوزها با کاهش 90 درصدی حجم زباله موجب افزایش ظرفیت محل های دفن شده و به طور غیر مستقیم و به دلیل کاهش میزان دفن پسماندها از تولید گاز متان و شیرابه در محل های دفن زباله جلوگیری می کند. همچنین، نیاز به فضای کمتر در مقایسه با سایر روش ها، امکان دفع طیف وسیعی از انواع پسماندها و استحصال انرژی گرمایی و تولید برق را میتوان از مزایای دیگر استفاده از این روش دانست. مهمترین چالش ها و نگرانی ها در رابطه با استفاده از زباله سوزها مربوط به انتشار آلاینده ها و ترکیبات سمی در هوا (خصوصا دی اکسین، فوران، گازهای اسیدی، ذرات معلق و ….) در صورت عدم استفاده از فناوری های کنترل انتشارات استاندارد، هزینه احداث و راهبری بالاتر نسبت به سایر روشها و راهبری پیچیده تر بوده که با توجه به پیشرفت های چشمگیر در فناوری های کنترل انتشارات، بهینه سازی و افزایش راندمان استحصال انژی، امکان فروش برق تولیدی و …. تا حدود زیادی موجب کاهش نگرانی ها در استفاده از روش زباله سوزی گردیده است. زباله سوزها به ویژه در کشورها و یا شهرهایی که به دلیل تراکم بالای جمعیت با کمبود زمین مواجه بوده و یا شرایط اقلیمی و جغرافیایی خاص آنها نظیر بالا بودن سطح آب های زیرزمینی موجب عدم امکان استفاده از روش دفن می گردد، یک راه حل کلیدی بوده که نیازمند سرمایه گذاری در بهره گیری از فناوریهای پاکتر، قوانین سختگیرانه در خصوص انتشار آلاینده ها و نظارت دقیق بر عملکرد صحیح تاسیسات زباله سوز برای رفع نگرانی های مورد اشاره می باشند.
در صورت رعایت اصول فنی و زیست محیطی و رفع برخی چالشهای پیش روی این روش در ایران، استفاده از روش زباله سوزی در استانهای شمالی کشور که با کمبود زمین و تراکم جمیعت بالا و شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی مواجه هستند، می تواند مورد توجه قرار گیرد. از جمله چالشهای استفاده از فناوری زباله سوزی در ایران را می توان عدم امکان پایش و اندازه گیری برخی آلاینده های این تاسیسات نظیر دی اکسین و فوران دانست که تجهیزات آن در سطح ملی وجود نداشته و نیازمند سرمایه گذاری حدود یک میلیون دلاری برای راه اندازی آزمایشگاه مرجع در این خصوص است. همچنین ارزش حرارتی پایین زباله در اکثر نقاط ایران که ناشی از سهم بالای پسماندهای فساپذیر در جریان زباله تولیدی و رطوبت بالای آنها می باشد، از دیگر چالشهای پیش رو می باشد که با ایجاد برخی سیاستهای اجرایی و نیز بهره گیری از روشهای تلفیقی در مدیریت پسماندها میتوان تا حد زیادی چالش مذکور را برطرف نمود. تعدیل قیمت خرید تضمینی برق تولیدی در تاسیسات زباله سوز نیز سهم بزرگی در ترغیب سرمایه گذاری در احداث تاسیسات زباله سوز داشته که می بایست مورد توجه سیاستگذاران و مدیران کشور قرار گیرد. همچنین، اصلاح و بازنگری ضوابط استقرار تاسیسات زباله سوزی و نیز استانداردهای کمی و کیفی بهره برداری از این تاسیسات موضوع بسیار مهمی بوده که می بایست با بهره گیری از پتانسیل و ظرفیت های علمی کشور به موازات اقدامات اجرایی مورد توجه قرار گیرد. در حال حاضر در کشور ایران حدود 1250 تن زباله در روز، از طریق روش زباله سوزی دفع می گردد که در مقایسه با میزان پسماندهای تولیدی در کشور، سهمی بسیار ناچیز و اندک می باشد.
در پایان ذکر این نکته حائز اهمیت می باشد که زباله سوزی یکی از ده ها روش مدیریت پسماندها بوده و بهره گیری از این روش نباید موجب کاهش تلاشها در جهت پیاده سازی استراتژیهای پیشگیری از تولید پسماند، استفاده مجدد، تفکیک پسماند در مبدأ، بهبود فرآیندهای بازیافت و توسعه سایر روش ها و فناوری ها گردد چرا که اتکا و وابستگی صرف به زباله سوزی موجب کاهش انگیزه برای سرمایهگذاری و توسعه راهکارهای پایدارتر و سازگارتر با محیط زیست و بهتبع آن، تهدیدی برای بهینهسازی چرخه حیات مواد و کاهش اثرات منفی زیستمحیطی ناشی از پسماندها خواهد بود.




